تحلیل اظهارات کری درباره انقلابیون یمن؛
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، دور جدیدی از پروژه ایران هراسی این بار با تمرکز بر مسائل یمن از سوی مقامات کاخ سفید آغاز شده است، جان کری وزیر خارجه آمریکا در اظهارات دیروزش در میان قانون گذاران آمریکایی صراحتا از پشتیبانی ایران از حوثی های یمن سخن رانده و آن را در پیروزی انقلابیون یمن تعیین کننده خوانده است. اظهارات فوق در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز در طول ماه های اخیر و به شکلی مکرر فارغ از خواسته ی انقلابیون، آنها را نیروهای اجیر شده از سوی ایران نامیده اند.
جان کری مدعی است که ایران در سقوط دولت منصور هادی و روی کارآمدن شیعیان حوثی در یمن نقش بسزایی ایفا کرده است و در پی ارتقای موقعیت شیعیان در سطح منطقه است، در حالی که نیروهای انصارالله با بیان اهداف خویش پیش از تصرف پایتخت بر ایجاد دولتی ملی متشکل از همه گروه های یمنی و اصلاح وضعیت نابسامان اقتصادی این کشور تاکید کرده و اکنون نیز با تشکیل شورای 5 نفره به دعوت از تمامی جریان های اثر گذار این کشور برای ایجاد همگرایی بیشتر در سطح یمن پرداخته است.
از زمان پیروزی انقلابیون انصارالله در معادلات یمن مواضع کارشکنانه صریحی از سوی دولت های غربی، عربی و رژیم صهیونیستی بر علیه آنها صورت پذیرفته است. اظهارات روز گذشته وزیر خارجه آمریکا اما پارا فراتر نهاده و با وابسته قلمداد کردن نیروهای حوثی به جمهوری اسلامی بر طبل پروژه ایران هراسی و مخاطرات پیش روی منطقه کوفته است که پیامدهای منفی را نصیب انقلابیون یمنی و تحولات منطقه در پی خواهد داشت.
سنگ اندازی در مسیر انقلابیون
یمن کشوری با بیش از 25 میلیون نفر در جنوب غربی آسیا واقع شده است، از یمن به عنوان فقیرترین کشور منطقه یاد می شود که سال ها تحت سیطره مطلق علی عبدالله صالح دیکتاتور پیشین این کشور قرار داشته است. با سقوط صالح پس از بیداری اسلامی در منطقه قدرت به منصور هادی معاون وی رسید، هادی کارنامه ناموفقی را در اداره کشور داشت که نهایتا با به صحنه آمدن انقلابیون حوثی از قدرت ساقط شد.
انقلایون یمنی برای اداره امور کشور و تحقق اهداف شان مبنی بر ترمیم موقعیت اقتصادی یمنی ها و مشارکت تمامی گروه های سیاسی با معضلات گوناگونی مواجه اند که اظهارات اخیر کری زمینه مخربی را بیش از گذشته پیش روی آنها قرار خواهد داد. کشور یمن در طول سال های گذشته نیاز مبرمی به حمایت های مالی بین المللی داشته است، حمایت هایی که عمدتا از سوی ثروتمندان عرب حاشیه خلیج فارس و آمریکا اخذ می شده است، حال و با بستن شمشیر از رو از سوی آمریکایی که در ادامه مواضع خصمانه اعراب حاشیه خلیج فارس ارزیابی می شود، موقعیت حوثی ها جهت دستیابی به اهدافشان بیش از پیش شکننده خواهد شد. سکانداران سیاست خارجی آمریکا پیش از این نیز بارها به محکومیت اقدام حوثی ها پرداخته و خواستار بازگشت منصور هادی به قدرت شده اند.
دولت های عرب ضمن قطع حمایت های مالی صراحتا خواستار حمله نظامی به یمن از سوی شورای امنیت شده اند، مواضع کنونی کری مبنی بر وابستگی حوثی ها به ایران بر شکاف های موجود میان تهران و کشورهای عربی خواهد افزود و موجب اتخاذ مواضع خصمانه تری از سوی اعراب در قبال انقلاب نوپای یمن خواهد شد. آمریکا نیز با لغو حمایت های پیشینش از یمن خواستار کناره گیری انقلابیون از قدرت و ترک صنعا شده است.
ایران عامل نابسامانی منطقه!
از زمان وقوع انقلاب اسلامی در ایران تا کنون بارها کشورهای عرب و مرتجع منطقه از خطرات ناشی از اهداف این انقلاب و سرایت احتمالی آن به کشور های خود سخن رانده اند، نگرانی که مدام از سوی قدرت های بین المللی و بویژه ایالات متحده آمریکا مورد ترویج و تشویق قرار گرفته است. نگرانی از آنچه زیاده خواهی های ایران نامیده می شود منافع گسترده ای را از آن آمریکا و متحدین اروپایی اش ساخته است. مقابله با خطرات ناشی از ایران از سویی موجب فروش میلیاردها دلار تسلیحات غربی به کشورهای خاورمیانه شده که سود هنگفتی را نصیب آنها ساخته و از سوی دیگر موجب برپایی چندین پایگاه نظامی آمریکا، فرانسه و بریتانیا در سطح منطقه شده است.
منطقه خاورمیانه بدلیل اهمیت ژئوپلتیک خود و همچنین قرار داشتن منابع عظیم نفت و گاز از اهمیت چشمگیری برای قدرت های بین المللی برخوردار است. تلاش برای نفوذ هرچه بیشتر در این منطقه زمینه وقوع تنش های متعددی را فراهم ساخته تا جایی که این منطقه شاهد یبشترین جنگ ها و ناامنی ها به نسبت تمامی نقاط جهان بوده است. حفظ امنیت انتقال انرژی و استیلا بر کشورهای نفت خیز ضمن اهمیت حیاتی برای قدرت های غربی می تواند بسان ابزاری جهت اعمال فشار بر سایر رقبا مورد بهره برداری قرار گیرد. بطور نمونه کاهش قیمت نفت در بازارهای بین المللی که عمدتا متاثر از سیاست های عربستان سعودی به عنوان متحد آمریکا در منطقه می باشد پیامدهای سنگینی را برای روسیه بعنوان رقیب کنونی آمریکا در مسائل سوریه و اوکراین و به عنوان یکی از بزرگترین صادرکننده گان نفت که وابستگی زیادی را به درآمدهای حاصل از فروش آن دارد در پی داشته است.
حال و با طرح موضوع دخالت ایران در یمن از سوی وزیرخارجه آمریکا، نگرانی بیش از پیشی برای کشورهای عربی منطقه ایجاد خواهد شد، نگرانی که حاکی از افزایش برد نفوذ ایران در حیات خلوت عربستان سعودی است. طرح موضوع نگرانی ناشی از خطر روند رو به رشد حضور ایران پیامدهای مستقیمی را برای امنیت شیوخ عرب که فاقد مشروعیت های داخلی اند در پی خواهد داشت و آنها را بیش از گذشته به جلب حمایت آمریکا از خود از طرق مختلف مجاب خواهد ساخت.
حاشیه امن برای اسرائیل
نگاهی تاریخی به تحولات خاورمیانه اثبات می نماید که معضل لاینحل تاسیس رژیم اشغالگر قدس و عدم هضم شدن آن در منطقه مهمترین عامل تنش و درگیری در سطح خاورمیانه در طول دهه های سپری شده می باشد. فارغ از مشکلات موجود در میان کشورهای عربی و اسلامی، نفرت از رژیم صهیونیستی و حمایت از فلسطینی ها وجه مشترک تمامی ملت های منطقه محسوب می شود. در این میان افزایش تنش میان مسلمانان موجب به حاشیه راندن معضل اسرائیل و جنایت های مرتکب شده از سوی این رژیم خواهد شد.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و از در دوستی درآمدن برخی رژیم های عربی با اسرائیل نظیر مصر و اردن، تلاشی همه جانبه صورت پذیرفته که ایران به عنوان دشمن درجه یک اعراب جایگزین اسرائیل شود. طرح فوق حمایت همه جانبه سران آمریکا، رژیم صهیونیستی و برخی سردمداران عرب را همیشه پشت سر خویش داشته است. با وقوع بیداری اسلامی میزان اتهامات بر علیه ایران تحت عنوان مداخله در امور داخلی اعراب یبش از گذشته افزوده شده است. حمایت پیدا و پنهان آمریکا و رژیم صهیونیستی از شکل گیری گروه های تروریستی نظیر داعش و النصره بر میزان تضادهای منطقه ای افزود تا جایی که اکنون معضلی به نام ایران ظاهرا به مناقشه بزرگتری تحت عنوان تنش فرقه ای ارتقا یافته است. تنشی که غرب مدعی است هم اکنون شیعیان و سنی های منطقه جهت افزایش برد نفوذ خود به مقابله با یکدیگر پرداخته اند.
یگانه برنده افزایش شکاف های فرقه ای در منطقه را می توان رژیم صهیونیستی دانست که فارغ از ناامنی های موجود دچار حاشیه ای امن گردیده است. هم اکنون دشمنان واقعی اسرائیل نظیر دولت سوریه و حزب الله تحت عنوان محور مقاومت درگیر دشمن ساخته شده از سوی آمریکا به نام داعش شده اند و اسرائیل به عنوان دشمن اول مسلمین از اذهان عمومی رخت بر بسته است. روزنامه هاآرتص در شماره اخیرش با تشریح فعالیت های داعش در منطقه و اثر گذاری آن بر موقعیت اسرائیل خطاب به نتانیاهو نوشته است که فعالیت های داعش موجب تضمین انتخاب مجدد نتانیاهو به عنوان نخست وزیر شده است، لذا می بایست نخست وزیر اسرائیل از این گروه قدردانی نماید.
پیروزی گروه انصارالله در یمن که به داشتن مواضع ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی مشهورند در چنین مقطعی بر خلاف منافع صهیونیست ها ارزیابی می شود. برآوردی از اهداف طرح شده از سوی رهبران حوثی ها و پیشنه آنها بوضوح حاکی از به مخاطره افتادن منافع تل آویو و واشنگتن در آینده است. مقامات اسرائیلی نیز صراحتا از نزدیکی آنها به ایران اظهار نگرانی کرده و از به خطر افتادن منافع آتی اسرائیل در صورت روی کارماندن حوثی ها در یمن و اشرافشان بر منطقه باب المندب خبر داده اند. در همین چارچوب است که جان کری در پی تحمیل هزینه مقابله با حوثی ها بر دوش اعراب است و در پی آن است که با فرقه گرا خواندن اقدامات حوثی ها و وابستگی شان به ایران، فضای فوق را در راستای تنش های فرقه ای موجود در منطقه ارزیابی کرده و بر تشدید شکاف ها میان کشورهای اسلامی بیافزاید تا توامان هم زمینه اضمحلال حوثی ها را در یمن فراهم آورده و هم حاشیه امن مطمئن تری را برای اسرائیل فراهم نماید.
تشدید جنگ های داخلی در سطح خاورمیانه در طول چهار سال گذشته از میزان توجهات به اقدامات ضد انسانی صهیونیست ها نسبت به فلسطینی ها به شکل چشمگیری کاسته است. حملات وحشیانه اسرائیل در جنگ اخیر بر علیه نوار غزه، تداوم سیاست شهرک سازی و عدم پایبندی به قطعنامه های بین المللی مبنی بر خروج اسرائیل از سرزمین های اشغالی در همین راستا قابل ارزیابی است که در آن صهیونیست ها با آسودگی خاطر در پی کسب مطامع خویش حرکت نموده اند.
حمله احتمالی به یمن
از زمان سقوط دولت منصور هادی در یمن، کشورهای عربی منطقه بارها از شورای امنیت خواسته اند که جهت مقابله با حوثی ها بر مبنای بند هفتم مشور سازمان ملل متحد به یمن حمله نظامی کند، امری که تا کنون با موفقیت همراه نبوده است. موضع صریح آمریکایی ها مبنی بر وابستگی فکری و مالی حوثی ها به تهران زمینه شکاف و عناد هرچه بیشتر را در میان انقلابیون یمنی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در بر خواهد داشت. در همین راستا دو فرضیه قابل تصور است، در فرضیه اول و با طرح ادعاهایی مبنی بر اقدام غیر قانونی حوثی ها در سرنگونی منصور هادی احتمال حمله نظامی غرب در کنار متحدین عربش به یمن وجود دارد.
ایجاد فضایی نا مطبوب بر علیه حوثی ها از سوی رسانه های بین المللی جهت اقناع افکار عمومی بین المللی در راستای حمله احتمالی و طرح مقابله با افراط گرایی القاعده در یمن می تواند در این باره دستاویز آمریکا و هم پیمانان عربش قرار گیرد. القاعده شاخه یمن از قدرتمندترین شاخه های این گروه تروریستی در سطح جهان می باشد.
فرضیه دوم که احتمال وقوع آن بیش از فرضیه اول است، احتمالا منجر به گسیل تروریست های منطقه به یمن خواهد شد. در این میان عربستان سعودی جهت مقابله با رقیب منطقه ای ش ایران و قطع نفوذ تهران در حیات خلوتش مبادرت به تزریق تروریست ها به یمن خواهد کرد. در این میان عربستان همچنین سیاست حمایت از سایر گروه ها و فرق مذهبی و نژادی یمن را نیز در اولویت قرار خواهد داد. سعودی ها با رنگ لعاب بخشیدن فرقه ای نسبت به اقدامات حوثی ها، تا کنون موفقیت نسبی نسبت به تحریک سایر جریان های یمنی داشته است. کشور یمن دربرگیرنده گروه ها و جریان های متعددی بوده و فرهنگ قبیله ای همچنان بر اقصی نقاط این کشور حاکم است.
منبع: فرهنگ نیوز
ارسال نظرات