شعری که پدر برای سنگ مزار پسرش سرود/ نقاش مظلوم جبهه‌ها
همرزمانش گرفتار مهلکه‌ای شده‌ بودند. ابتهاج به آنها گفت اگر اجازه دهید من تانک‌ها را خاموش کنم و شما سعی کنید سربازان را به عقب بکشانید. این کار را انجام داد و آنها توانستند صدها نفر را نجات دهند، در حالیکه خودش پرگرفت و رفت.
ارسال نظرات
captcha