سایه‌های وحشتی که می‌دویدند!
یک جرعه آگاهی – 17
سایه های وحشت، این طرف و آن طرف می دویدند. گاهی نزدیک و گاهی دور می شدند. ضربان قلم را با همه وجود درک می کردم. حسابی ترسیده بودم.
ارسال نظرات
آخرین اخبار