ماجرای «مسعود دهنمکی» و «شلوار آمریکایی»! + عکس
وبلاگ خاطرات جبهه
اون موقع‌ها، بابای مسعود برای اینکه راضیش کنه جبهه نره، یه موتور «یاما‌ها ۱۰۰» براش خریده بود؛ مسعود که ظاهراً تا اون روز‌ها دوچرخه هم سوار نشده بود، یک دفعه شد موتورسوار!
تعداد نظرات: ۲
مهدي
-
۱۳:۳۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
فقط يه خاطره بود که يه ذره خنديدم ( البته لبخند)
بدون نام
-
۲۳:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۰
خاطره خوبي بود! معمولا از رفاقت هاي اين تيپي بين بچه حزب اللهي ها زياد پيدا ميشه! با هم صميمي و مهربون اند و البته دنبال level زدن به همديگر هستند! level يه مفهومه که بايد تبيين بشه. علي الحساب بهش ميگن مشهدي بازي يا زرنگ بازي و ... ولي مفهومي بالاتر از اينها داره!
ارسال نظرات