به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حجت الاسلام علیرضا پناهیان صبح امروز با حضور در جشنواره فرهنگی آموزشی "سلمان" که از هشتم اسفندماه با حضور جمعی از فعالین فرهنگی در مجمع آدینه تهران آغاز شده است، به تبعیین مسئله آموزش پرداخت.
حجت الاسلام پناهیان در ابتدای سخنان خود با بیان این مطلب که "ما دچار اشتباهات فروانی در محتوا و مهندسی آموزشی شده ایم"، گفت: تصور می کنم 90 درصد از افرادی که غیرمتدین هستند به دلیل آموزش غلط دینی بوده است. و 90 درصد از دینداران نیز که بهره از دین نمی برند هم بخاطر همین آموزش غلط دینی است.
وی ادامه داد: اگر مسئله آموزش دین به درستی صورت گیرد، عناصر فرهنگی نه مشکل دین خواهند داشت نه مشکلی به نام انقلابی گری.
حجت الاسلام پناهیان تاکید کرد: اگر به امامان جماعت بگوییم انقلابی باش به این معنی است که آموزش های دینی نیز درست آموخته نشده است. که این مسئله ای ریشه ای است که نشان میدهد در حوزه های علمیه ما دین به درستی آموزش داده نمی شود.
این استاد حوزه و دانشگاه در همین زمینه ادامه داد: مدرسه و دانشگاه ما افراد غیر متدین و غیر انقلابی پرورش می دهند. آیا این مسئله این تردید را بوجود نمی آورد که در آموزش دینی خللی بوجود وارد شده است.
وی سه مسئله "عقائد، اخلاق و احکام" را سه موضوع مهمی دانست که تفسیرهای غلطی در انتقال آن به جامعه مخاطب هدف شده است، افزود: 99 درصد دغدغه های متکلمین این مسائل، دغدغه های مردم و مصرف کنندگان دین نیست. و برخی از علمای اخلاقی نیز همین روال را ادامه میدهند. مثلا در علم کلام و اصول دین و... که مورد تاکید زیادی در فضای امروز آموزشی است، آیا واقعا در تاریخ مشکل اصلی بوده است؟ آیا مواجه پیامبر در میدان عمل این مسائل بوده است؟ به طور کلی مسائل کلامی اگر درست تبعیین نشود شبهه آور است، که البته مردم الان شبهات براشون اولویت ندارد.
حجت الا سلام پناهیان با اشاره به اثر روانی آموزش بد عقاید نیز گفت: ما در سامانه آموزشی خودمان، داریم سکولاریزم را با عقاید تزریق می کنیم. من در سال 60 در دانشگاه پلی تکنیک میخواستم درس اصول عقاید بدهم، به استاد خودم آیت الله جاودان همین مسئله را در میان گذاشتم و این سوال را کردم که چرا اصول دین 5 شاخص است؟ که ایشان جواب جالبی را فرمودند. و به این نتیجه رسیدم که چرا باید عقائد درس بدهیم؟ درس عقائد دادن این ذهنیت را ایجاد می کند که مسئله اصلی پیامبر عقیدتی بود، این در حالی است که پیامبر بدنبال اثبات عقیده و اصول دین نبوده است.
وی در ادامه به مسئله ایمان و تفسیرها و برداشت های آن پرداخت و با طرح چند سوال گفت: آیا قرآن فقط دنبال موعظه بود؟ آیا در همان ابتدا قرآن تقوا را تقدم بر ایمان نکرده است؟ آیا سبک زندگی متوقف به ایمان است؟، همه این مسائل برداشت های غلطی را بوجود می اورد که همه آن دعوا سر عقیده است نه تقوا. جالب آنجا است که در قرآن هم آمده است که مشکل همه کافران عقیده نبوده است، مشکل این است که از ایمان مردم زیادی انتظار داریم.
این استاد حوزه و دانشگاه با بیان این مطلب که علم اخلاق اصلتا به مسئله ملکات می پردازد گفت: چقدر با مباحث اخلاقی آدم ها را مایوس و یا مغرور کرده است؟ مقابل قرار دادن مسائل اخلاقی با معنویت چیزی است که از صدر اسلام تا همین دوره اصلاحات نیز وجود داشت و با استدلال اینکه باید آدم اخلاقی به بار بیاریم، قطعا فردا روزی جلوی امام زمان(عج) آن فرد می ایستد.
وی ادامه داد: باید بتوانیم از تقوا به جای اخلاق استفاده کنیم، چون کسی که تقوا داشته باشد دیگر نمی توان انقلابی گری یادش برود.
حجت الا سلام پناهیان در همین زمینه و درباره جذب افراد موسوم به "قشر خاکستری" نیز گفت: قشر خاکستری رو نمی شود با کلمه اخلاق جذب کرد. علم اخلاق ذهینت ها را نابود کرده است، و نمیتوان کسی که آلوده به علم اخلاق است درست از دین حرف بزند. در این بین تقوا آمده است و این مسائل را حل کرده چون کسی نمی تواند قطعا بگوید که من با تقوا هستم و حتی قضاوت ها را بشدت محدود می کند. ما بیش از آنکه مکبر معتبر پرورش دهیم، متکبر معنوی پرورش داده ایم.
وی ادامه داد: مسئله احکام نیز یکی دیگر از این استراتژیک ها است که حضرت امام(ره) نیز می گویند: اگر مسئله احکام را بدون ابعادش بگوییم به دین خیانت کرده ایم.
این استاد حوزه و دانشگاه در تکمیل سخنرانی خود گفت: پس باید اخلاق، عقیده و احکام، را چگونه اموزش بدیم؟، این یک مسئله ساده ای که شهید مطهری در کتاب جهان بینی آن را مطرح کرده و همه چیز را از انسان شناسی میداند، پیشنهاد بنده هم این است که از انسان شناسی مطالعات خود را آغاز کنید. و حتی الان نیز آیت الله مصباح نیز منع بسیار غنی برای این محتوا هستند. پس تنها راه جذب قشر خاکستری اول انسان شناسی است، بعد سبک زندگی و در آخر هم دین. که این به این معنی است که راه ورود به دین و راه جذب قشر خاکستری یکی است.
وی در پایان نیز گفت: وقتی کسی یادگرفت محوز زندگی، مخالفت با هواپرستی است، این می شود انقلابی گری.